سفرنامه شازده کوچولو

به نام پادشاهم... سلام.  من شازده کوچولو هستم. شازده ای که مدتهاست از قصرش دور افتاده. از پادشاهش دور افتاده. می خواد امتحان پس بده. امتحانی که هر شازده ای برای اثبات شایستگیش باید اون رو پشت سر بگذاره.  دارم امتحان میشم. پادشاهم اینطور خواسته و من فرمانبردار امر او هستم. سالهاست که دارم سعی می کنم تا از نقشه ای که بهم داده بود پیروی کنم و مسیرم رو ادامه بدم. ولی یه روز نقشه ام گم شد! بین هیاهوی مردم، بین این شلوغی و همهمه!  هر کس می خواست یه آدرسی بهم بده، می خواست مسیرم رو بهم نشون بده. مسیری که خودش رفته بود ولی به هیچ جا نرسیده بود. میون اینهمه نرسیدن، منم گم شدم. منم نرسیدم. میون اینهمه م,همسفر,مسیر ...ادامه مطلب

به نام پادشاه من! سلام... دلم برات تنگ شده بود شازده کوچولو! اومدم اینجا،گمونم دوباره می خوام بنویسم.اینبار می خوام علاوه بر نوشتن داستانهای شازده کوچولو، برای همسفرم بنویسم.همسفری که هنوز کنارم نیست...البته هنوز بهش نرسیدم و امیدوارم که به زودی بهش برسم.پادشاه من!خوشحالم که امسال هم من رو به مهمونیت دعوت کردی.ازت بی نهایت سپاسگزارم.و خوشحالترم که با همسفرم توی مهمونی امسال شرکت می کنیم. دورادور می بینمش و برای دیدنش ذوق می کنم.از اینکه هست! از اینکه اون هم دعوته.سپاسگزارم که امسال هم ما رو دعوت کردی.هنوز بهش نرسیدم.ولی خوشحالم که چنین همسفری رو انتخاب,همسفر,همسفر گوگوش,همسفر تنها نرو,همسفر به انگلیسی,همسفر یزد,همسفر صفه,همسفر بهروز وثوقی,همسفر لودي نت,همسفر شاهین شهر,همسفره ...ادامه مطلب