سفرنامه شازده کوچولو

متن مرتبط با «دعوت» در سایت سفرنامه شازده کوچولو نوشته شده است

دعوت

  • به نام پادشاهم... سلام، سلام شازده ی امروز. امروز همه جا سیاه پوشه. آخه تو دیگه نیستی. سالها پیش دسیسه چیدن و بهت یه جام زهر دادن، و تو هم قهر کردی و رفتی. رفتی پیش پادشاهم.البته، قهر که نه. دیگه نخواستن که بمونی، تو هم هرچند که امید به هدایت مردم داشتی، ولی وقتی پادشاهم بهت گفت که بیای، تو هم اطاعت امر کردی و رفتی.خوش به حالت. برات دعوتنامه فرستاد. کاش هر وقت نوبت ما هم بشه، برامون دعوتنامه بفرسته . خیلی دوست داشتم که باهات خلوت کنم. آخه حس می کنم یه چند سالی هست که باهام قهری. هرچند، انگار از اول هم قهر بودی. چون توی این بیست و چند سالی که از خدا عمر گرفتم، فقط دو بار اومدم دیدنت. یعنی قهر ن,دعوت ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها